سید محسن صفایی مدیرعامل شرکت همارشتن در امیریه تهران و در یک خانواده صنعتی به دنیا آمده و واحد تولیدی خود را در لرستان بنا کرده است. همارشتن از برترین واحدهای تولیدی پروفیل در و پنجره یوپی وی سی و پنجره های دو جداره یو پی وی سی است.صفایی در این گفت و گو به پرسش های پپنا در خصوص فعالیت های تشکیلاتی خود پاسخ می دهد و تحلیلی از وضعیت انجمن ملی صنایع پلاستیک را ارائه می دهد.گفت و گوی پپنا با سید محسن صفایی را در ادامه می خوانید:
اصولا من خودم را آدم تشکیلاتی می دانم. جزو علاقه مندی هایم کار جمعی است. در دهه ی 70 در شرکتی با زمینه ی فعالیت صنایع فلزی و تعمیرات شناورهای دریایی کار می کردم، آن شرکت عضو اتحادیه ماشین ساز و فلز تراش بود.با اینکه خیلی جوان بودم همیشه در اتحادیه ماشین ساز و فلزتراش به عنوان کارشناس و متخصص، با مدیران آن همکاری می کردم.وقت می گذاشتم و دوست داشتم کار اجتماعی انجام دهم. 30، 35 سال بیشتر نداشتم. اما در اختلافات به عنوان کارشناس اتحادیه می رفتم و قضاوت می کردم. کار تشکیلاتی من از همان موقع با اتحادیه ماشین ساز و فلز تراش آغاز شد.
بله ولی خانواده ی ما تراش کاری انجام می دادند.آن زمان شرکت صنعتی مکانیزم را داشتیم. ابتدا کارهای ماشین سازی و تراشکاری را انجام می دادیم. بعد تعمیرات قطعات موتوری شناورها و ماشین های سنگین را در برنامه ی کاری خود قرار دادیم. سپس به فراخور نیاز کشور در زمان جنگ تعمیرات و تولید قطعات خاص برای شناورهای دریایی را در پیش گرفتیم.به یک ریجستر در نیروی دریایی ارتش و سپاه تبدیل شده بودیم. در حال حاضر آنها خودشان پیشرفت های بسیار جدی و چشمگیری داشته اند.
نه، ولی مسوولیت یکی از کمیسیون های این اتحادیه را داشتم.
بله، آقای زادصالح، آقای نادر صنعتی، حاج آقای اشکبوس و ...
همکاری با اتحادیه ماشین ساز و فلز تراش اولین فعالیت تشکیلاتی من بود. برایم هم بسیار آموزنده بود.وقتی ماشین آلات نساجی را در شرکت همارشتن راه اندازی کردیم، با انجمن نساجی هم همکاری داشتم.بیشترین جهشی که در کار تشکیلاتی داشتم، مربوط به تاسیس انجمن تولیدکنندگان پروفیل یو پی وی سی بود. توسط من و آقای میرجعفری تاسیس این انجمن کلید خورد. با آمدن دوستان دیگری که وارد این صنعت شدند آنها را جذب کردیم و بعد در سال 1386 این تشکل را در اتاق بازرگانی به ثبت رساندیم.جلسات ما به صورت هفتگی ادامه داشت و راهبری صنعت پروفیل یو پی وی سی را دنبال کردیم.
بله.جالب است. تصور عموم فعالین صنعت پلاستیک این است که انجمن ملی پلاستیک اولین تشکل ثبت شده در اتاق بوده است.ما در سال 86 انجمن پروفیل یو پی وی سی را در اتاق ثبت کردیم و از ابتدا نایب رییس آن انجمن بودم.توسط همان انجمن هم به هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران رفتم.
بله در دوره یی که هنوز به اتمام نرسیده عضو هیات نمایندگان اتاق ایران هستم.مثل دوستم آقای پورقاضی که سه دوره عضو اتاق تهران و ایران هستند من در دوره هفتم عضو هیات نمایندگان اتاق ایران بوده ام.موازی با انجمن پروفیل چند جای دیگر هم عضو بوده ام.در انجمن بهینه سازی مصرف انرژی عضو هیات مدیره و دبیر آن هستم. فعالیت آنها در خصوص ذخیره سازی انرژی است.دوستان همفکری پیدا کردم و آنها عضو انجمن مدیران صنایع بودند. مثل آقای خلیلی که استاد من هستند. آقایان پورفلاح، ظهیری، فروتن و ...اینها جملگی از مدیران برجسته بخش خصوصی هستند. به هیچ عنوان داخل مجموعه آنها رگه هایی از حضور دولتی ها نمی بینید.انجمن مدیران صنایع را این بزرگواران برای تربیت نسل تازه ای از مدیران راه اندازی کردند.با تلاش آقای خلیلی و پورفلاح این مجموعه راه اندازی شد و متعاقب آن مجمع فعالان اقتصادی شکل گرفت.در مجمع فعالان اقتصاد، طیف وسیع تری از فعالان اقتصادی حضور دارند. من در طیف بخش خصوصی بوده ام و خواهم بود. در طیف های دیگر مدیر بانک، مدیر فلان اپراتور مخابراتی و ... حضور دارند. به نظر من آنها همفکران واقعی ما به عنوان بخش خصوصی نیستند.البته به هیچ وجه قصدم تخطئه دیگران نیست نظرم را می گویم.
در مجمع فعالان اقتصاد که من جزو کوچکی از آن هستم این روحیه حاکم است. شما احتمالا می خواهید به ائتلاف بزرگ برسید؟
در انجمن دارندگان نشان استاندارد عضو هستم. به دلیل فعالیت در بخش دریایی، همارشتن، عضو انجمن صنایع دریایی هم هست.در خصوص تولد و تاسیس انجمن ملی صنایع پلاستیک خودتان اطلاعات دارید.
نه، من دعوت شدم. از انجمن پروفیل دعوت شد یک نفر بفرستند. انجمن ملی چند موسس داشت مثل آقای پورقاضی، متوسلیان، میرحیدری و ...من از قبل آقای پورقاضی یا آقای متوسلیان یا آقای میرحیدری را می شناختم ولی آشنایی نزدیکی با آنها نداشتم.با آنها بیگانه بودم. دوستی من با این همکاران از همان زمان شروع شد.
روز انتخابات به من هم اجازه دادند دو دقیقه مثل دیگران صحبت کنم. شما درست می گویید چون مرا می شناختند رای آوردم و توانستم در خدمت صنعت پلاستیک باشم.
مهمترین حسن انجمن ملی این است که همه در صنعت پلاستیک فعال هستند اما رقیب هم نیستند.کنار هم نشستن رقبا در تشکل های هم صنف بسیار سخت شده است. در انجمن های دیگر (اسم نمی برم) هم یک تولید کننده بزرگ هست، هم یک بازرگان در قبای تولیدکننده و هم یک تولیدکننده زیرپله ای. منافع هر کدام متفاوت است.مثلا من می دانم عملکرد فلان آدم به صنعت ضربه می زند. زیر فروشی، دمپینگ از جدی ترین مشخصات یک عضو هیات مدیره است ولی رای آورده و در هیات مدیره حضور دارد.یکی از دلایل عدم موفقیت تشکل ها همین تضاد منافع و یک دست نبودن است.سر کیفیت، قیمت و ... قسم می خورند و آیه می آورند، فردا کار دیگری می کنند. به جای کربنات کلسیم گچ خالی می کنند و ...یکسری رقیب دور هم با اوزان مختلف (جایگاه های متفاوت) گرد هم می نشینند و نتیجه ای هم حاصل نمی شود.
ظرف این دوسال در انجمن ملی جلسات مرتب برگزار شد. در شیوه ی انجام کارها تفاوت سلیقه و دیدگاه بود اما به سرعت کارها پیش رفت.چندین بار شد که کار به اختلاف و دلخوری کشیده شد اما آنقدر افراد در کار تشکبلاتی بالغ بودند که به نفع صلاح جمعی مساله حل شد.ترکیبی که آنجا نشسته اند افراد متخصصی هستند.
یکی از دلایل مهم پایداری انجمن ملی حضور آقای متوسلیان است. ایشان با یک روحیه لطیف و مردم دارانه توانستند 10، 12 نفر را با عقاید مختلف کنار هم نگه دارند.اختلاف پیش می آمد. بعضی اوقات فشارهایی وارد می شد که اگر مدیریت آقای متوسلیان نبود اوضاع به گونه دیگری رقم می خورد.من از ایشان یاد گرفتم می شود مسایل را به آرامی و نه هیجانی یا شانتاژ حل کرد. انجمن ملی مدیون آقای متوسلیان است.
همه من رو آدم تندی می دانند. در صنف خودمان به دلیل شفاف سازی این دیدگاه پر رنگ تر است. من در صنف خودمان 60 خبرنامه منتشر کرده ام. (خبرنامه شرکت همارشتن)همیشه مطالبم را شفاف به گوش همگان رسانده ام. می نویسم مثلا طی چه پروسه ای کیفیت لطمه خورده است و ...بسیاری از دوستان پروفیل ساز ما ارزش افزوده را نمی گیرند. دو شرکت که مشابه هم محصولی تولید می کنند وقتی یکی 8 درصد را دریافت نمی کند، محصول خود را 8 درصد ارزان تر به بازار عرضه کرده است.
اولا پول بیت المال است که تضییع می شود، دوما انگیزه ای ایجاد می کند که رقیب چند درصد دیگر محصول خود را ارزان تر به بازار عرضه کند. همین طور قیمت کاهش پیدا می کند.کاهش قیمت قطعا کیفیت کار را پایین می آورد.در حال حاضر قیمت به کمترین حد ممکن رسیده است. هیچ کس دنبال شیوه های نوین بازاریابی نمی رود. رقبا تلاش می کنند ریشه ی همدیگر را بزنند.
نه. ولی در عقیده ای که داشته ام پافشاری و دلایل خود را بیان کرده ام.
من با همه ی دوستانم در صنایع پلیمر در وهله ی اول دوستم. من دوست دارم همه ی کاندیدای صنایع پلاستیک رای بیاورند.این عقیده را هم دارم که فقط اتاق بازرگانی نیست که می تواند منشا اثر باشد.
این جهش در تعداد کاندیداها به طور کلی هم دیده می شود. امسال 251 نفر کاندید شدند. تعدادکاندیداها چهار سال پیش 149 نفر بود.
دفعه قبل من بودم، آقای پورقاضی، آقای ابویی و ..
شما به عنوان خبرگزاری ها مساله را پررنگ کرده اید وگرنه اعتقاد دارم مساله عجیبی این مشارکت نیست.
تحلیل من از این افزایش (اگر افزایشی باشد) این است که حس مشارکت در تصمیم گیری در دوستان ما افزایش پیدا کرده است.من خودم احساس می کنم در سرنوشت خودم مشارکت کنم.
بعضی وقت ها در بین جوانان آنقدر افراد زحمت کش و خوش فکر وجود دارد که به نظرم دارا بودن سابقه ی کار تشکیلاتی رکن مهمی نیست.من عقیده به خط کشی ندارم. بعضی ها را دیده ایم که وارد کار تشکیلاتی می شوند سال ها در تشکیلات می مانند و بازدهی خوبی ندارند و کم فروغند.
من با آن طیف آمده ام ولی هنوز لیست ما بسته نشده است. هنوز معلوم نیست در آن لیست باشم. ما در آن ائتلاف رای دادیم و یک کارگروه انتخاب کرده ایم.کارگروه 7 نفره ای داریم که بعد از تایید صلاحیت ها در روز 30 بهمن، لیست ائتلاف بزرگ اعلام می شود.ائتلاف برای فردا ابتدا به ائتلاف بزرگ پیشنهاد داد که لیست مشترکی داشته باشند که ائتلاف بزرگ آن را نپذیرفت و در مجمع رد شد.من در مورد کاندیداهای ائتلاف بزرگ پیشداوری نمی کنم. اگر در آن لیست نباشم بصورت انفرادی در انتخابات شرکت می کنم.تحصیلات، سابقه کار تشکیلاتی، حسن شهرت، تعداد مقالاتی که نوشته شده و ... از آیتم هایی است که کارگروه به آن توجه می کند.
آیا این گروه به قاعده اقتصاد آزاد پایبند است؟
شما بعد از انقلاب به دنیا آمده اید و آن زمان را ندیده اید. مطالعه کرده اید. به کارخانه دار می گفتند سرمایه دار ... صفت.توسط چه کسانی دیگر ... نیستیم و کارآفرین شده ایم. به ما کاپ هم می دهند.خیلی ها از جمله آقای خیامی کارخانه را گذاشتند و رفتند. از ترس و فشار رفتند.
در آن زمان آقای خمینی 7، 8 نفر را صدا کردند و گفتند بروید و اتاق بازرگانی را احیا کنید. آقای میرمحمد صادقی پدر گچ ایران است. شما فکر می کنید ایشان بعد از انقلاب صاحب مال و منال شده است. بروید سوابق ایشان را دربیاورید.شما نمی دانی ما در چه بدبختی هایی در دهه های 50، 60 و 70 زندگی کرده ایم.
به دلیل پول داشتن چهره کریه ی از سرمایه داران نمایش داده می شد. وقتی می گویم آقای میرمحمد صادقی ستون خیمه ی اتاق بازرگانی است. اگر ایشان نبود نمی توانستم کارخانه ام را در تلویزیون تبلیغ کنم، شما باید ببینی آن زمان که همه سرمایه دار را منفور می دانستند چه کسانی شرایط فعالیت و کسب و کار را تسهیل کردند.
مسیر درست بود. حالا رییس جمهور چه آقای احمدی نژاد و چه آقای روحانی در نیویورک دنبال سرمایه دار می گردند.
یک مساله حایز اهمیت هست و آن توافنامه ترجیحی ایران و ترکیه است. اولویت شماره یک من، حل این مشکل است. ما زیر شاخه های کدهای تعریف شده را بررسی کرده ایم.بسیاری از تولیدکنندگان محصولات پلیمری از این توافقنامه زیان می بینند.
اول اینکه ما اسما در کشور آزادانه کسب و کار می کنیم. ما هنوز در شرایط تحریم هستیم و ترکیه چنین شرایطی ندارد.دوم: ما در قوانین و مقررات مربوط به صادراتمان با ترکیه تفاوت داریم. آنها 18 تا 25 درصد جایزه صادراتی دارند و نقد این رقم را دریافت می کنند ما سه تا 5 درصد.سوم: همین الان مواد پلیمری که ما صاحب آن هستیم در ترکیه ارزان تر است.چهارم اینکه ما نمی توانیم با بانک های دنیا همکاری کنیم آنها می توانند.پنجم اینکه آنها دولت تولید محور دارند و ما نداریم.
و ...
امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.