بافت‌ تاریخی و فرسوده با هم می‌سوزند

نشریه پنجره ایرانیان، سال هفتم ، شماره 76، بهمن ماه 1392

هانی رستگاران- کارشناس معماری ;عدم طرح تعریفی مناسب از بافت تاریخی که به عنوان فرصت و بافت فرسوده که تهدید برای برنامه‌ریزی و مدیریت شهری محسوب می‌شوند، باعث شده تا هیزم تر بافت‌های تاریخی و هیزم خشک بافت‌های فرسوده با هم سوزانده شود و بخشی از پیشینه تاریخی و هویتی محله‌ای را از بین ببرد.
  • پنجشنبه 10 بهمن 1392 ساعت 13:58

 یکی از مهم‌ترین معضلات امروز بافت‌های تاریخی که پیشینه و هویت یک شهر را شکل می‌دهند، عدم وجود تعریفی مشخص از وجه تمایز بافت تاریخی و بافت فرسوده شهری است که این فقدان تعریف از موضوعاتی این‌چنین متفاوت و با معانی تأمل بر انگیز، موجب تخریب و از میان رفتن بخشی از بافت، آثار تاریخی ارزشمند و شریان‌های فرهنگی شهرها با عناصر و شاخصه‌های خاص فرهنگی – اجتماعی شهری و بعضاً خسارات و صدمات جبران ناپذیری را به هویت شهرها وارد کرده است.
از این جهت بیان تعریفی مشخص و قابل درک از دو مقوله بافت تاریخی و بافت فرسوده می‌تواند نقش به‌سزایی در بازیابی هویت شهرهای امروزی به‌لحاظ فرهنگی و تاریخی ایفا کرده و از بروز خطاها مشکلات که تخریب خواسته یا ناخواسته آثار و بافت‌های ارزشمند ملی شده است جلوگیری و شرایط را برای حفظ و احیاء مواریث تاریخی این مرز و بوم به‌منظور معرفی و شناساندن آن‌ها به نسل‌های بعد مهیا کنیم.
باید ابتدا اهمیت حفظ و نگهداری یک اثر تاریخی را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد و به تاثیرات فرهنگی – اجتماعی آن پرداخت. تاریخ و فرهنگ یک ملت از اصلی‌ترین شاخصه‌هایی است که می‌تواند موجب صلابت و ایجاد نوعی از برتری میان جوامع و ملل شود، از این رو کشورها در اقصا نقاط جهان، فارغ از وجود یا عدم وجود تاریخی عمیق و طولانی، سعی در القاء و صدور فرهنگ و تمدن خویش به دیگر کشورها که در نظر و با معیارهای آن‌ها فاقد فرهنگ و تمدن هستند، داشته تا برتری خود را در این زمینه به رخ دیگران بکشند. تقابل امروز جهان، گذشته از قدرت تسلیحاتی، مسایل اقتصادی، ذخایر طبیعی و معدنی، فناوری‌ها، تکنولوژی‌ها و علوم نوین، مباحث مهم دیگری هم‌چون فرهنگ، تاریخ و تمدن گذشتگان است که با هزینه‌ای به‌مراتب کمتر و به‌سادگی قابلیت صادرات و فراگیری ذهن و فکر مردم را دارد.
بسیاری از کشورها که فاقد تمدن کهن و شناخته شده‌ایی در طول تاریخ بوده‌اند سعی در ساخت و پایه‌گذاری فرهنگ‌ها و تمدن‌های نوظهور مادی‌گرایانه و بی‌هویت داشته تا بتوانند از طریق تبلیغات و فراگیر نمودن آن جای خود را در اذهان مردم جهان باز کرده و با شعار گذر از مرزهای سنت و تحجر، نسخه‌ای که با سلیقه خود و هدف‌مند برای جامعه خود نوشته‌اند، برای کل جهان بپیچند تا بتوانند بی هیج اعتراضی، آنچه می‌خواهند را اجرا کرده و جهانی شدن را با برنامه و نقشه‌ایی خود محور و تک بعدی، با بی‌توجهی به آداب و تمدن ملل مختلف پیاده‌سازی کرده و با ترفندهای رسانه‌ایی وارد کنند.
پاس‌داشت مواریث ارزشمند ملموس و ناملموس هر سرزمین وظیفه‌ای بر دوش یکایک اجزای آن جامعه است که متشکل از فرد فرد مردم آن بوده و باید به‌منظور انتقال از نسلی به نسل بعد از فراموشی و نابودی آن به هر شکل جلوگیری کرد. شاید با نگاهی ژرف نگرانه‌تر به تحولات و رویدادهای فرهنگی و اجتماعی در اروپا و امریکا طی قرون و سالیان اخیر، امکان تحلیل بهتری از این موضوع که عامل بخش عمده‌ای از نافرمانی‌ها، سرکشی‌ها و معضلات اجتماعی موجود در جوامع غربی، ناشی از تخریب پایه‌ها و بنیاد فرهنگی با رویکرد گرایش به مدرنیته و عبور از سنت‌گرایی است که اکنون با گذشت زمان نشان از نتایج سوء و جبران ناپذیری دارد که نه‌تنها به‌سادگی امکان بازگرداندن آن‌ها وجود ندارد، بلکه در حال سوق دادن جامعه به سمت گردابی است که رهایی از آن بی اغراق ممکن نیست.
فقدان فرهنگ و سنت پیشینیان و از بین رفتن آثار آن در میان خانواده‌ها بروز آسیب‌های جدی همچون رشد منفی جمعیت، گرایش جوانان به آیین‌ها و فرقه‌های نوظهور فاقد معنویت و مخرب، کاهش آمار ازدواج و علاقه به زندگی خارج از چارچوب عرف و کرامت انسانی و بسیاری از معضلات وصف ناپذیر اجتماعی را به‌همراه داشته است و بی شک تبعات آن برای همیشه بر گردن نسل‌های بعد خواهد بود.
یکی از ارکان شکل دهنده سنت و تاریخ هر ملت که سهم بسزایی در بقای فرهنگ آن دارد، ظواهر تاریخی از جمله بافت‌ها و آثار ارزشمندی است که هر یک بیانگر دوره‌ایی خاص و تمدنی است که ساکنان آن زمان مناطق و شهرها داشته و امروز ما را متعجب و مفتخر به گذشته خود می‌کند. کوچه‌ها و خیابان‌ها، معابر و گذرگاه‌ها، درب‌ها و دیوارهای محله‌های قدیمی‌که به‌طور عمده در مرکز و جنوب شهرهای امروزی جای گرفته‌اند، هریک بیانگر نشانه‌هایی از دوره‌ای خاص، فرهنگ و هویتی است که ساکنان آن محلات داشته و اینک به واسطه و بهانه توسعه شهری در حال نابودی و فراموشی هستند.
این مسائل گاه بر خلاف سیاست‌های کلی نظام در امور شهرسازی بوده و هستند، چرا که در بند پنجم از سیاست‌های ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در این خصوص اهمیت ویژه‌ای برای بافت‌های تاریخی بر شمرده شده و ذکر شده "حفظ هویت تاریخی در توسعه موزون شهر و روستا و احیاء بافت‌های تاریخی و بهسازی یا نوسازی دیگر بافت‌های قدیمی" که این موضوع به‌وضوح نشأت گرفته از ضرورت حفاظت و گسترش هویت تاریخی است که وجود نشان‌های پررنگ و محسوس آن در سطح کشور امری حیاتی و الزامی‌است.
تناقض به‌وجود آمده از عدم طرح تعریفی مناسب و تفکیک پذیر از دو عامل بافت تاریخی که به عبارتی فرصت و بافت فرسوده که تهدید برای برنامه‌ریزی و مدیریت شهری محسوب می‌شوند، باعث شده تا گاه هیزم تر بافت‌های تاریخی با هیزم خشک بافت‌های فرسوده سوزانده شود و بخشی از پیشینه تاریخی و هویتی محله‌ایی را از بین ببرد.
شهرها به واسطه گسترش روز افزون بسته به نیاز جمعیتی نواحی مختلف، ترمیم و نوسازی در قسمت‌هایی دارند که سکونت در آن‌ها با مخاطراتی همراه باشد. بدین جهت، برای کاهش این قبیل خطرها و بالا بردن ظرفیت‌های قابل سکونت، مرمت، بهسازی و نوسازی مناطق با چنین شاخصه‌هایی، الزامی‌تلقی می‌شود. اما این امر زمانی محقق خواهد شد که اقدام در جهت بهسازی بافت‌ها و بناهایی انجام شود که بوسیله مصالح نامناسب و غیر استاندارد بنا شده و با گذشت 30 تا 40 سال از عمرشان، فرسوده و هر لحظه امکان فرو ریختن آن‌ها وجود داشته باشد. در بافت اکثر شهرهای ایران چه بسیار از این دست ابنیه یافت می‌شوند که نه ارزش مادی دارند و غنای معنوی، نه از سبک اصیل معماری خاصی پیروی کردند و نه بر اساس شاخصه‌های معماری و شهرسازی ویژه‌ای بنا شده‌اند. این‌ها همان بافت‌ها و ابنیه "دیگری" هستند که در بند پنجم سیاست‌های کلی نظام در امور شهرسازی، به آن‌ها اشاره شده است.
زمانی که دو بافت تاریخی و فرسوده شهری در کنار هم قرار می‌گیرند، میتوان به تفاوت‌های فراوانی که ممکن است با یکدیگر داشته باشند پی برد. وجه تمایز و تفاوت‌هایی که اگر به‌خوبی به آنها نگاه کنیم ضرورت حضور و وجود بافت‌های ارزشمند تاریخی را در شهرها بیش از پیش بر ما آشکار می‌سازد. از مهم‌ترین مفاد آن حذف و از بین بردن الحاقات زائد است که بر آن تاکید ویژه‌ای می‌شود. الحاقات زائد به‌دان معناست که بنا، تزیینات و یا المان قابل توجهی در دوران پس از ساخت آن بنا در حریم یا عرصه بنا احداث شده که فاقد عناصر تاریخی و هویتی بوده و ارتباط مفهومی با اثر ایجاد نمی‌کند، بنابراین به‌منظور بهتر نمایان شدن و تعریف شاخصه‌های تاریخی اثر می‌بایست حذف شوند. سبک معماری، استفاده از رنگ‌ها و ظرافت‌های خاصی که در طراحی شهرهای ایران، به‌لحاظ زیبایی شناختی طی ادوار متمادی وجود داشته، باعث شده تا با اینکه سبک‌های معماری متنوع غربی و مدرن، بازار ساخت‌سازهای شهری را قبضه کرده اند.
چرا باید شاخصه‌ای را که نگهداری از آن در طی قرن ها تلاش شده و به‌سختی حفظ شده به‌راحتی از دست داده و آن‌را جایگزین عناصر خشن و بی‌روحی کنیم که هیچ‌یک اثر از هویت گذشتگان‌مان نداشته و برای ما چیزی جز فراموشی آنچه که بودیم و هستیم به ارمغان نیاورده است.


ثبت نظر

ارسال