کتاب تولید مسکن در بافت‌فرسوده

پنجره ایرانیان:کتاب «بستۀ تولید انبوه مسکن محلی در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد» منتشر شد.
  • سه شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 11:35

کتاب «بستۀ تولید انبوه مسکن محلی در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد» از سوی موسسه مطالعات و تحقیقات مبین منتشر شد. مقدمه‌ی کتاب را در اینجا می‌خوانیم:

مطالبۀ «حماسۀ اقتصادی» و ابلاغ سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی»از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی‌در واقع مطالبه‌ای ضروری برای نظام و نیز طرح رویکرد منسجمی‌برای توسعه و پیشرفت کشور در حوزۀ اقتصاد است؛ که به دلیل ماهیت آن‌ها با ابعاد فرهنگی و اجتماعیِ ریشه‌گرفته از ارزش‌های انقلاب اسلامی‌تناسب مبنایی می‌یابند. تحقق «حماسۀ اقتصادی» و سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» به دیل وابستگی و پیوستگی آن‌ها به اصل و مفهوم توسعه، مستلزم اتخاذ رهیافتی است که به نحو نظام‌مند، اقتصاد مقاومتی را به مثابه یک راهبرد کلان عملیاتی به الگوی توسعۀ کشور گره بزند. درعین‌حال فضای کنونی کشور اقتضای آن را دارد که طرح‌هایی در قالب این راهبرد، در دستور کار قرار گیرد و موجب شکل‌گیری یک «حماسۀ اقتصادی» در سطح کشور شود.

«گروه توسعۀ ایرانیان» به عنوان گروهی «توسعه‌گر» که رسالت خود را توسعه و تحقق عملی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، و هدف سازمانی خود را «حل مسائل توسعه‌ای» قرار داده است، با تکیه بر روش‌شناسی‌ای مبتنی بر الگوی نظری توسعۀ تعالی‌بخش، طی سال‌های اخیر تلاش کرده است با ورود به بحث احیا و نوسازی بافت‌های فرسودۀ شهر تهران، با ارائۀ الگویی متفاوت، بسته‌ای عملیاتی برای «تولید انبوه مسکن در بافت‌های فرسوده» تدوین کند که بنا به شرحی که در این نوشته می‌رود، می‌توان آن را طرحی توسعه‌ای و از مهم‌ترین طرح‌های تحقق‌بخش اقتصاد مقاومتی دانست. ویژگی‌های این طرح به نحوی است که قابلیت دارد در طی یک بازۀ زمانی نه چندان بلند، با همتی جهادی، عنوان «طرحی برای حماسۀ اقتصادی» را به خود اختصاص دهد.

منطبق بر اصول نظری روش‌شناسی یادشده، توسعه بیش از آنکه وجه «پیامدی» داشته باشد وجه «فرآیندی» دارد؛ و آن فرآیند، فرآیندی است که در بستر حل مسائل، به توان مشارکتی آحاد مردم تکیه کند و این مشارکت را حداکثر سازد. برای «حداکثرسازی مشارکت» باید مسئله و یا مسائلی را به عنوان موضوع و بستر امکان‌پذیری «مشارکت» انتخاب کرد که اولاً بتواند بخش زیادی از مردم را وارد فضای کنشگری اجتماعی کند و ثانیاً آثار فرآیندی و پیامدی آن به صورت درون‌زا، سلسله‌وار و القائی، بخش وسیعی از حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی را تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم قرار دهد. بی‌تردید چنین طرحی بیش از هر طرح دیگری خواهد توانست در کوتاه‌مدت زمینه‌ساز حماسۀ اقتصادی شود و در بلندمدت اهداف سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی را پوشش دهد.

بخش ساختمان و مسکن به دلیل دارا بودن زنجیره‌ها و آثار القائی پیشین و پسین، وضعیت و کیفیت فرآیندی و عملکردی آن به سرعت بر وضعیت و کیفیت کل اقتصاد تأثیر می‌گذارد. افزون بر این، در شرایط امروز، مسئلۀ مسکن به لحاظ اجتماعی و اقتصادی مسئلۀ اساسی طیف وسیعی از مردم است که بر وجوه متنوعی از زندگی ایشان اثر می‌گذارد. بنابراین مسئلۀ مسکن را می‌توان «مسئله‌ای توسعه‌ای» دانست که به صورت بالقوه می‌تواند ویژگی‌های یادشده در بالا را تأمین کند؛ مشروط بر آنکه راهکار حل این مسئله نیز در قالب راهبردی توسعه‌ای تدوین شود؛ راهبردی با دو چشم‌انداز؛ چشم‌اندازی کوتاه‌مدت که با همت و حرکت جهادی «حماسۀ اقتصادی» را پدید آورد و چشم‌اندازی بلندمدت که اقتصاد مقاومتی را به فرهنگ نهادینۀ اقتصادی در کشور تبدیل سازد. «گروه توسعۀ ایرانیان» تلاش کرده است این راهبرد توسعه‌ای را در قالب «بستۀ تولید انبوه مسکن محلی در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد» به قصد دستیابی به چنین ویژگی‌هایی طراحی کند و عملیات آن را به صورت پایلوت در یکی از مناطق جنوب شهر تهران اجرایی سازد. بر اساس راهبرد عملی این گروه، تلاش شده است یک نمونۀ کامل و مبتنی بر قواعد نهادی مطلوب در منطقۀ 16 شهر تهران شکل گیرد؛ به نحوی که در گام بعد این نمونۀ محقَّق و کامل، توانایی درونی برای تکثیر تصاعدی در سطح شهر و سپس در سطح کشور را داشته باشد. فعالیت این سازمان در منطقۀ 16 شهر تهران که بافت مسکونی آن فرسوده، درهم‌تنیده، در معرض خطر ویرانی‌های ناشی از حوادث طبیعی و فاقد امکانات ضروری شهری (اعم از مادی و فرهنگی) است، از سال 1387 آغاز و همچنان در جریان است. از ابتدا هدف عملیاتی عبارت بود از وارد کردن مردم منطقه در فرآیند «مشارکت» برای نوسازی خانه‌ها به منظور «ارتقای سطح زندگی» ایشان. این مشارکت که ابعادی فراتر از صِرف نوسازی خانه‌ها و محله پیدا می‌کند (و در واقع نوسازی، موضوعی برای ورود افراد در مشارکت برای توسعۀ مادی و معنوی منطقۀ سکونت خود است)، در قالب سازوکاری منتج به بهره‌مندی مادی و معنوی افراد مشارکت‌کننده تعریف شده است و موجب استقرار نهادهای عاملی می‌شود که رویکرد آن‌ها اساساً عمل بر طبق احسان و گره‌گشایی از معضلات و نیز توانمندسازی مردم است.

این طرح، تولید انبوه مسکن را نه در فضایی خارج از فضاهای سکونتگاهی، بلکه در بافت شهرها هدف قرار داده است. در این طرح، بافت فرسوده به دلیل قرار داشتن در درون شهر به مثابه یک سرمایۀ انباشته؛ و املاک فرسوده نیز به مثابه مدخلی برای بازتوزیع منافع به شمار می‌آیند. ایدۀ اصلی کار چنین است که پس از تمرکز سازمان توسعه‌گر در منطقۀ مورد نظر، ارتباط و تعامل با مردم و نهادهای محلی و ذی‌مدخل در دستور کار قرار می‌گیرد و پس از تعریف نقش‌های مشارکتی میان ایشان و سازمان توسعه‌گر، مرحلۀ اجرایی ساخت‌وساز بر اساس سیاست تجمیع پلاک‌های فرسوده و استفاده از ظرفیت ناشی از آن آغاز می‌شود. پس از اتمام پروژه‌ها، ستاندۀ فعالیت بر اساس راهبرد «معاوضه» به عنوان نهادۀ فازهای آتی مورد استفاده قرار می‌گیرد و مبتنی بر آن تعریف پروژه‌ها به صورت تدریجی و تصاعدی به پیرامون هر منطقه گسترش می‌یابد.

موفقیت معنادار این فعالیت‌ها منوط به آن است که مجموعۀ فعالیت‌های ساخت‌وساز نه در قالب پروژه‌های متعدد بلکه در قالب یک طرح عملیاتی با «مقیاس بزرگ» دیده شود تا هم امکان سیاست‌گذاری منطبق بر معماری و اصول شهرسازی پدید آید و هم صرفه‌های حاصل از مقیاس بتواند رویکرد توزیع منافع به نفع مردم منطقه را محقق سازد. با این سیاست هم بافت‌های فرسوده نوسازی می‌شوند و هم حجم قابل قبولی از مسکن تولید می‌شود که به دلیل قرار گرفتن در بافت شهری، مشکلاتی نظیر تأمین زیرساخت‌ها و یا تقاضا را ندارند. ضمن اینکه این کار مبنایی برای مشارکت مردم در فعالیتی می‌شود که منجر به تشکیل سرمایه‌های عظیم اجتماعی است و از بُعد اجتماعی و اقتصادی بهبود کیفیت زندگی مردم را فراهم آورده است. هیچ زمینه و طرح بدیلی را نمی‌توان سراغ گرفت که مانند این طرح بتواند انگیزه‌های عمومی‌را برای مشارکت بازیابی کند و در بازۀ کوتاه‌مدت بسیج همت‌ها برای توسعۀ کشور را سبب شده و در اقتصاد رکودی فعلی حماسه‌ای تحول‌آفرین ایجاد کند.

«بستۀ تولید انبوه مسکن محلی در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد» از چندین وجه مهم با سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی همبستگی و هم‌پیوندی دارد که به صورت فهرست‌وار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1-استفاده از توان و ظرفیت داخلی برای فعال‌سازی بخش‌های مختلف اقتصاد و نیز ارتقای کیفیت زندگی مردم

2-اصل مشارکت آحاد مردم و صورت‌بندی نوعی از اقتصاد مردمی‌در بلندمدت

3-اصل عدالت توزیعی و توانمندسازی اقتصادی طبقات کم‌درآمد و متوسط

4-سهم‌بری عادلانۀ عوامل تولید از منافع حاصل از فعالیت بر اساس طرح مفهوم تازه‌ای به عنوان «کانال‌کشی منافع حاصله» بر مبنای قید «حل مسئله» و «امکان‌پذیری مشارکت».

5-ارتقای جایگاه نیروی کار از طریق پایداری شغلی (به پشتوانۀ تعریف مقیاس بزرگ برای فعالیت) و پیش‌بینی سازوکاری برای تأمین اجتماعی نسبتاً مناسب به همراه فرآیند کسب مهارت‌های لازم.

6-تشویق به پس‌انداز، تشکیل سرمایه از محل منابع خُرد و هدایت آن‌ها به سوی تولید از طریق اجرای طرح شمس ایرانیان (معرفی این طرح نیازمند مجال مستقلی است).

7-فعال کردن ظرفیت بخش خصوصی برای ورود به صحنۀ اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و بی‌نیازی از ورود و مداخلۀ مستقیم دولت.

8-بسترسازی گفتمان توسعه بر مبنای رویکرد اقتصاد مقاومتی، از طریق نوسازی و احیای بافت فرسوده و بسیج توان‌های مردمی

بر این موارد -که تفصیل آن‌ها در متن کتاب و به ویژه فصل آخر آمده است- می‌توان موارد دیگری را نیز افزود. به طور خلاصه، آنچه که در اینجا ادعا می‌شود این است که «بستۀ تولید انبوه مسکن در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد» در شرایط امروز کشور ظرفیت آن را دارد که در کوتاه‌مدت موضوع «حماسۀ اقتصادی» و در بلندمدت یکی از محورهای نهادینه شدن و تحقق اقتصاد مقاومتی به شمار آید. در این کتاب تلاش شده است تا مقدمات، استدلال‌ها و تبیین لازم برای این ادعا ارائه شود. ضمن اینکه کوشیده‌ایم یک معرفی اجمالی از «الگوی» گروه توسعۀ ایرانیان برای حل مسئلۀ مسکن و فرسودگی ارائه دهیم. بخش مهمی‌از این نوشته به تبیین مسئلۀ فرسودگی و رویکرد گروه توسعۀ ایرانیان نسبت به ضرورت و اهمیت رفع این مسئله اختصاص دارد. حاکمیت نگاه فرهنگی-اجتماعی و غلبۀ دغدغه‌های ارزشی در رویکرد گروه توسعۀ ایرانیان به مقولۀ فرسودگی، مهم‌ترین ویژگی فعالیت‌های این گروه است که به طور طبیعی سرایت این نگاه به بُعد عملیاتی، سبکی خاص و منحصربه‌فرد به طراحی‌های عملیاتی او می‌دهد. گروه توسعۀ ایرانیان، مسئلۀ فرسودگی را موضوعی دارای ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی می‌داند. این ابعاد گوناگون، هم در عوامل موجد فرسودگی، هم در راهکارهای اجرایی جهت رفع آن، و هم از منظر پیامدهای جنبی رفع این مسئلۀ به‌ظاهر کالبدی موضوعیت دارد. بر اساس این نوع برداشت است که راهکارهای عملیاتی گروه به نحوی طراحی می‌شود که کلیۀ ابعاد مذکور به صورت یکجا و در ارتباط با هم در عملیات نوسازی مورد توجه قرار گیرد. از این رو عقیده داریم این برداشت از مسئلۀ فرسودگی و راهکارهای برآمده از آن، بهترین شیوۀ عملیاتی ممکن جهت نوسازی بافت‌های فرسوده را ارائه داده است. افزون بر این، شرحی مستدل ارائه شده است که عملیات نوسازی، منطبق بر این الگو، می‌تواند با تکیه بر همتی جهادی، یکی از راهبردهای موجه برای «حماسۀ اقتصادی» و جامۀ عمل پوشاندن به بخشی از سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی باشد.

در این نوشته در نظر داریم تبیینی از جزئیات موضوعات فوق‌الذکر پیش‌ روی مخاطب قرار دهیم. در ادامه و پس از پایان این مقدمه، در فصل یکم، تبیینی از معنا و ماهیت حماسۀ اقتصادی و ضرورت آن در شرایط فعلی کشور ارائه خواهد شد؛ و الزامات نظری و عملی و نیز روش نیل به آن را مورد بحث قرار خواهیم داد. با نشان دادن این مطلب که مسئله مسکن و فرسودگی بهترین موضوع برای تحقق حماسۀ اقتصادی در قالب سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی است، در فصل دوم بیانی تفصیلی از مسئلۀ فرسودگی، ابعاد و تهدیدهای آن ارائه کرده، سپس فصل سوم را به تبیین چالش‌های کنونی جریان احیا و نوسازی بافت‌های فرسوده اختصاص می‌دهیم. در فصل چهارم در صددیم فرصت‌ها و ظرفیت‌های توسعه‌ای موجود در مسئلۀ فرسودگی را شناسایی کرده و مزایای قابل ترتّب بر نوسازی بافت‌های فرسوده را برشماریم. سپس در فصل پنجم، به تفصیل، به خصوصیات و مؤلفه‌های الگوی بهینۀ نوسازی بافت‌های فرسوده با اتکا به ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های موجود در آن می‌پردازیم. در فصل ششم اشاره‌ای خواهیم داشت به برخی فعالیت‌های گروه توسعۀ ایرانیان و برنامه‌های در دست اقدام، که بخش مهمی‌از آن مربوط است به معرفی اجمالی طرح تولید مسکن محلی در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد موسوم به «طرح شهید حسن شاطری»؛ در همین فصل، به برخی اهداف و برنامه‌های گروه در افق بلندمدت اشاره خواهیم کرد. در فصل هفتم نیز به ارتباط این طرح با سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی خواهیم پرداخت و استدلال خواهیم کرد که به چه علت این طرح می‌تواند از مسیرهای ممکن و عملی برای تحقق این سیاست‌ها به شمار آید. در بخش انتهایی خواهیم گفت که موضوع «مسکن و فرسودگی» و الگوی ارائه‌شده در این کتاب در قالب «بستۀ تولید انبوه مسکن محلی در بافت‌های فرسوده و ناکارآمد» می‌تواند محوری برای «حماسۀ اقتصادی» در قالب سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و تحقق مشارکت آحاد مردم در صحنۀ اقتصاد باشد.


ثبت نظر

ارسال