تاثیر انتخابات ینگه دنیا بر ایران

  • یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 16:58

 جهان یکبار دیگر غافلگیر شد غافلگیری روز چهارشنبه 19 آبان اگر شدتی بیشتر از حادثۀ 11 سپتامبر، حملات آمریکا به افغانستان و عراق یا قتل بن‌لادن یا حتی انتخاب ریاست جمهوری پیشین خودمان نداشت، حتما کمتر از آن‌ها هم غافلگیرکننده نبود. غافلگیری که حتی بسیاری از تحلیلگران را نیز به کما برد و به‌جای شنیدن تحلیل‌‏های قانع‌‏کننده از آنان، شاهد سرخوردگی ایشان از سیستم دموکراسی بودیم. از نگاه ایشان، شاید برخلاف ادعای فرانسیس فوکویاما که لیبرال دموکراسی غرب را پایان تاریخ اعلام کرده بود، این روزها ناظر ذبح شدن حداقل دموکراسی این نظام، در پای پوپولیسم رو به رشد جهانی هستیم.

برای مشاهده فایل پی دی اف کلیک کنید.

دلایل بسیاری را برای غافلگیری نامیدن این انتخاب می‏‌توان برشمرد:

1. دونالد ترامپ برخلاف غالب نظرسنجی‌‏ها، موفق به کسب پیروزی شد. نظرسنجی‏‌هایی که بسیار علمی و دقیق و توسط شرکت‌‏های متخصص و متبحر انجام می‌‏شوند.

2. ترامپ به‌عنوان یک چهره مشهور اقتصادی و رسان‌ه‏ای، سابقه‏ قابل‌توجهی در دنیای سیاست نداشت و به قول آمریکایی‌‏ها یک "غیرواشنگتنی" بود.

3. حریف او بسیار قدر بود. هیلاری کلینتون برخلاف ترامپ سالیان بسیاری را در عرصه سیاست سپری کرده و در بالاترین سطوح، صاحب‌منصب و مسئولیت بود. به عبارتی او یک واشنگتنی تمام‌عیار بود.

4. ترامپ در کارزار انتخاباتی بسیاری از مسائل اخلاقی را زیر پا گذاشت و درواقع بر ارزش‏‌های آمریکایی وفادار نبود. به زنان و اقلیت‏‌های قومی مذهبی اهانت کرد و به مهاجران تاخت و اعلام کرد به دنبال اعمال محدودیت در مهاجرت است. مهاجرتی که پایه و اساس شکل‏‌گیری این کشور پهناور بوده است.

5. ترامپ تجربه چندانی از حضور در مراسم رسمی سیاسی و نیز سخنرانی‏‌های سیاسی و تبلیغاتی نداشت، بنابراین گاف‌‏های بسیاری در سخنان و حرکات خود به نمایش گذاشت که شاید فقط یکی از آن‌ها می‌‏توانست یک سیاستمدار بزرگ را برای همیشه از صحنه رقابت خارج کند. اما ترامپ به‌راحتی مرتکب این گاف‏‌ها شد و خم به ابرو نیز نیاورد.

دلایل این‏چنینی بسیاری می‏‌توان برشمرد، که همگی آن‌ها نیز در انتها به این سوال منجر می‏‌‍شوند که پس چگونه این نتیجه رقم خورد. اما یک‌جهت دیگری نیز وجود دارد که بر این غافلگیری دامن می‌‏زند: هنوز چند سال از جنبش بزرگی که بسیاری از مردم آمریکا را به خیابان‏‌ها کشاند، نگذشته است. جنبشی که اتفاقا از همان‌جایی نشات گرفت که ترامپ در طبقه شصت و هشتم برج خویش کمپین انتخاباتی خود را اداره می‏‌کرد: خیابان وال استریت در منهتن فاصله چندانی با برج رئیس‌جمهوری جدید آمریکا ندارد. اما آن جنبش در اعتراض به شکاف طبقاتی آمریکا و نفوذ همه‌جانبه‏ غول‌‏های اقتصادی در تمامی ابعاد جامعه بود، و امروز شاهد هستیم که این مردم فردی را انتخاب کردند که متعلق به همان یک درصد است. به‌عبارت‌دیگر همان مردمی که تا چندی پیش به نفوذ ثروتمندان در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور شدیدا معترض بودند، امروز کشور خود را به یکی از همان ثروتمندان سرشناس سپردند.

در خصوص چرایی وقوع این غافلگیری هم دلایل بسیاری ذکرشده است که شاید تنوع فکری و فرهنگی موجود در جامعه آمریکا که به تناقضات فراوانی در عرصه‏‌های مختلف انجامیده یکی از مهم‌‏ترین دلایل آن باشد؛ و همین تناقضات سبب بی‏‌ثباتی افکار عمومی آن کشور بوده و این جامعه را این‌چنین غیرقابل‌پیش‌بینی ساخته است. از سوی دیگر فراموش نکنیم که ترامپ مردی رسانه‏ای است و این انتخابات نشان داد که آشنایی به رموز رسانه‏‌ای بودن و رسانه‌‏ای شدن بر کهنه‏‌کار بودن در سیاست می‏‌چربد.

اما حساسیت فوق‌‏العاده مردم ایران نسبت به این دوره از انتخابات آمریکا نکته قابل تامل دیگر این موضوع بود. شاید عمده‌‏ترین دلیل نگرانی مردم، مواضع خصمانه ترامپ علیه ایران و همچنین نگرانی از سرنوشت برجام باشد. برجامی که به خون‌دل حاصل‌شده و حال با آمدن ترامپ بیم آن می‏‌رود این دستاورد بزرگ پیش از آنکه ثمری داشته باشد، عقیم شود.

البته با در نظر گرفتن شعارهای انتخاباتی رئیس‌جمهور منتخب آمریکا و البته مصاحب‌ه‏ای که ترامپ چند روز پس از انتخاب شدنش انجام داد، این نگرانی‏‌ها چندان هم‌بی‏‌سبب نیستند. اما با توجه به موارد دیگر شاید به این نتیجه برسیم که نباید منتظر تغییر چندانی در سیاست‏‌های آمریکا باشیم. زیرا، پیش از همه همان‌طور که مشهور است در آمریکا مهار کلی اوضاع در دست سیستمی است که با تغییر افراد تغییر کلی در سیاست‏‌های کلان این کشور ایجاد نمی‏‌شود. ازاین‌جهت توافق بر سر موضوع هسته‌‏ای ایران نیز، گذشته از آنکه توافقنامه‌‏ای چندجانبه بوده، مسلما تصمیم این سیستم حاکم بر ایالات‌متحده بوده است و بعید به نظر می‏‌رسد که به‌‏سادگی و بر اساس تمایل یک شخص ملغی شود.

اما نکته‏‌ای که پیش از همه می‌‏تواند باعث تسلای خاطر شود آن است که ترامپ یک تاجر است، سود و زیان را ‏خوب می‌‏شناسد و اهل‌معامله است. ازاین‌جهت می‏‌توان امیدوار بود که او نیز مانند سلف خود و شاید کل سیستم حاکم بر نظام آمریکا: به‌‏زودی دریابد که دامن زدن به تنش میان آمریکا و ایران به‌هیچ‌وجه به سود آمریکا نیست. آمریکایی که به‌هرحال امروزه با مسائل پیچیده بسیاری دست در گریبان است. از مشکلات داخلی آمریکا گرفته تا پیچیدگی روابط این کشور با ناتو، روسیه، چین، کره شمالی و غیره.

در چنین فضایی حاکمان ینگه دنیا احتمالا به این نتیجه خواهند رسید تا از برتری ایران در منطقه بهره بگیرند نه آنکه برای تضعیف آن تلاش کنند. به‏‌هرحال، از بسیاری ابعاد می‌‏توان ایران را رهبر مبارزه با تروریسم در خاورمیانه برشمرد و به نظر نمی‏‌رسد آمریکا در برهم زدن این نظم حاکم منافع چندانی داشته باشد. کشورهای عربی بی‌‏کفایتی خود را در تامین امنیت منطقه نشان داده‌‏اند، ترکیه نیز در داغ مصیبت‏ اوضاع دخلی و تصمیم‏‌گیری‏‌های اشتباه خود به سوگ نشسته است و در مقابل روسیه امروز بزرگ‌ترین هم‌‏پیمان ایران است. روشن است که برهم زدن این نظم سود چندانی برای آمریکا نخواهد داشت.

روی‌هم‌رفته به نظر می‌‏رسد باوجود تداوم جنگ تبلیغاتی و روانی علیه ایران و حتی تشدید آن، سیاست‌‏های کلی آمریکا نسبت به کشورمان تغییری نخواهد کرد و شاید برجام نیز در معرض تهدید قرار نگیرد، چراکه بنا به نظر بسیاری از کارشناسان بازگشت به دوران پیش از برجام ناممکن است. به‏‌هرحال، فضای حاکم بر آمریکا و البته کل جهان آن‌قدر غیرقابل‌پیش‌بینی شده است که کار تحلیل مسائل را بسیار دشوار می‌‏سازد. اما به‌هرحال امیدواریم رهبران جدید آمریکا عقلانیت را در سیاست‌گذاری‌های خود فراموش نکنند و با تخریب آنچه در چند سال‏ های گذشته ساخته‌شده، خود را گرفتار معضلات بیشتر نکنند و تنفر جهانی نسبت به خود را افزایش ندهند.

نشریه پنجره ایرانیان-سال دهم-شماره 110-آذر95


ثبت نظر

ارسال